سما جون سما جون ، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره
زهرا جون زهرا جون ، تا این لحظه: 20 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

روزمره های دخترانم

68 ماهگی همراه با یه بارون زیبا ....

68 امین ماهگردت مبارک عزیزکم ... دیروز دمدمای صبح هوا یکم ابری شد و بعد یهو خیل ابرا اومدن و یه بارون دبش شروع کرد به ریختن ...خدایا شکرررتتت ////  شما دو تا بعد مدتها به خاطر حضور دایی مجتبی رفته بودین خونه مامانی ... آقا جان  هم که صب کار بودن ... منم رفتم تو بارون زیر بالکن وایستادم و حسابی لذت بردم ... ولی خودمونیم حسابی سرد شده بود ... طوری که من درجه پکیج رو بردم بالا .... امروز هم سرد بود سر صبح .... امشب خاله جون گفت بریم خونه اش که با دایی اینا دور هم باشیم ... آقا جان رو راهی کردیم و رفتیم .... زهرا جون با دوچرخه و سما هم با اسکوتر ... یکم سرد بود ... خدایی آخر کاری دستای منم یخ کرده بود ... ولی خوب بود ... فردا هم ...
16 اسفند 1393

واپسین روزها

سلام عزیزای من .... این روزها داره به سرعت میگذره و من واقعا کم میارم ... از صبح که واسه تو بلند میشم تا وقتی آبجی رو میرسونم دایم در حال رفت و آمدم ... بودن فرناز کوچولو هم که دیگه حسابی سرگرمم میکنه ... الهی شکرررر این یعنی اینکه من زنده ام ... من هستم و از همه مهمتر سالممم ... شکرررررر..... اسفند که میشه همه چی رنگ و لعابش عوض میشه ... همه جا شلوغِ و همه در تدارک عید .... این روزها با توجه به اتفاق ناگوار و غیر منتظره ای که واسه عمه افتاد حسابی حالم یه چند روزی بهم ریخته بود .. گفتنی زیاده و من توانایی اش رو ندارم ... بزار خیلی چیزا بمونه تو پستوهای قلب خودم .... بگذریممممم .... کلاس اسکیت تون با موفقیت تمام شد مخصوصا س...
14 اسفند 1393
1